صعود به بلقیس
نوع برنامه : کوهنوردی
درجه سختی : آسان
ارتفاع : 3363 متر
ارتفاع پای کار : 2100 متر
تاریخ برگزاری : ۲ شهریور ۱۴۰۳
تاریخ نگارش : 25 مهر 1403
اطلاعات منطقه
پوشش گیاهی : دامنه این کوه خاستگاه گیاهان خودرو خوراکی و دارویی کمیاب از جمله ریواس، گزنه، آویشن، اسطوخودوس، کشمک، مرزه، ترشجه، بولاغ اوتی، شیرین بیان و مرزنجوش است.
گوناگونی جانوری : خرس، شغال، گراز، روباه و خرگوش و از همه مهمتر افعی بلقیس که بسیار خطرناک است.
وجه تسمیه : در واقع نام این کوه بال قیز به معنای عسل دختر است و به مرور زمان با نام بلقیس شناخته شده است.
نزدیک ترین مرکز درمانی : تخت سلیمان
دسترسی به آب در شب مانی / نوع دسترسی : ندارد / جوی آب
پوشش تلفن همراه : برخی نقاط
بهترین فصل صعود : بهار
خطرات : ندارد
ایمنی منطقه : ایمن
نوع شب مانی / گنجایش : چادر / 10
اطلاعات دسترسی به منطقه
استان و شهر مبدا : البرز, کرج
وسیله نقلیه تا نزدیک ترین شهر اصلی : سواری خطی
نام روستای پای کار : قراولخانه
مشخصات مسیر : پاکوب مشخص دارد
استان و شهر مقصد : آذربایجان غربی, تکاب
وسیله نقلیه تا روستا/محله : سواری
جاده دسترسی به روستا/محله : آسفالت
شرح برنامه
نام راهنما / سرپرست : مهرعلی پیشرویان
وضعیت آب و هوا : آفتابی
سطح فنی برنامه : غیرفنی
تعداد چشمه های مسیر : 1
وضعیت دمای هوا : گرم
ساعت ۰۴:۲۰ از کرج به سمت زنجان حرکت کردیم و در پمپ بنزین خروجی زنجان توقف کردیم که در آنجا متوجه شدیم دو تا از خودروها، خودروی آقای برازنده و رحمتی در مسیر دچار نقص فنی شدهاند و از همراهی تیم بازماندهاند. از جاده دندی به سمت تخت سلیمان حرکت کرده و از کنار پمپ بنزین یاران از جاده خاکی تا کنار گوسفندسرا، جایی که دو رودخانه به هم وصل میشد رسیدیم و خودروها را کنار رودخانه پارک کردیم و آماده صعود شدیم. آقای محمد آروند مرد بااخلاق از خود گذشتگی نشان داد و از صعود صرفنظر کرد و کنار خودروها ماند تا ما با خیالی آسوده صعود کنیم.
تیم باشگاه با ۱۰ همنورد با سرپرستی استاد مهرعلی پیشرویان و با راهنمایی و جلوداری خانم هستی خلج و عقبداری استاد پیشکسوت آقای بهرام نظرخانلو ساعت ۱۱:۴۵ صعود را آغاز نمود.
از کنار رودخانه و دره سمت راست و از پاکوب به صعود ادامه میدادیم. هوا گرم بود. آب کمی از رودخانه میآمد. در برخی جاها رودخانه در زیر گیاهان و خاک و شن گم میشد، بوی پونه و گیاهان کنار روخانه در اطراف پخش شده بود. یک بچه لاکپشت زیبا نظر همنوردان را به خود جلب کرد که پس از گرفتن عکس یادگاری با آن توسط آقای جمالی و یاسینی از کنارش گذشتیم. رودخانه تمام شده بود و ما با عبور از یک شیب تند خودمان را از دره به یال رساندیم. در بالای یال استراحت کوتاهی کردیم و بعد از نوشیدن آب و مختصر خوراکی، به مسیر ادامه دادیم.
دو قله بلقیس در جلو چشمان ما بود و با روی خوش ما را به سمت خود فرامیخواند. بوی آویشن فضای کوهستان را مطبوع کرده بود. نزدیک قله بقایای دیوار قلعه ای باستانی نظر همه را به خود جلب میکرد و پرواضح بود که روزگاری به خاطر امنیت، مردم و حکومت چه سختیهایی میکشیدند.
ساعت ۱۴.۴۰ بعد از ۳ ساعت کوهنوردی به قله زیبای بلقیس رسیدیم. یک سمت قله استان زنجان و سمت دیگر استان آذربایجان غربی بود. از بالای قله کوه زندان سلیمان به خوبی رویت میشد و آتشکده آذرگشنسب با دریاچه وسط آن چون نگینی نظر هر بینندهای را مجذوب خود میساخت. به راستی که چه سرزمین مسحور کنندهای است. چه داستانها و افسانههایی در پس این سرزمین زیبا نهفته است.
همنوردان در بالای قله مشغول خوردن ناهار شدند. و بعد از آن مشغول تماشای طبیعت کوهستان و عکس یادگاری و خواندن سرودهای حماسی و سپس فرود.
ساعت ۱۵.۳۰ با احتیاط و راهنمایی سرپرستان فرود را آغاز کردیم. هنگام فرود آفتاب از روبرو میتابید و لازم بود که صورت با لوازم محافظتی پوشانده تا آسیبی به پوست صورت وارد نشود. مسیر برگشت دره غربی انتخاب شد. در پایین دره دو گله گوسفند به چرا مشغول بود. صدای پارس سگها از دور دست شنیده میشد. گوسفندان همه مشکی بودند و یاد قراقویونلوها (صاحب گوسفندان سیاه) در درس تاریخ افتادم. هر چه پایین تر میرفتیم صدای پارس سگها نزدیکتر میشد. چند سگ با سرعت تمام از سمت گله جدا شده بودند، پارس کنان و با سرعت تمام به سمت ما میآمدند. معلوم بود که این گله چوپانهای شیطونی داشت و سگها را از قصد به سمت ما فرستاده بود که ما با پرتاب چند سنگ و پرخاش به سگها مانع از نزدیک شدن آنها شدیم. برخی از بانوان گروه دچار اضطراب میشدند که با صحبت آقای پیشرویان و حمایت آقای مهدی صوفی و بهرام نظرخانلو این نگرانی کمی رفع شد.
کمی پایین تر گلهای دیگر برای خوردن آب، با گرد و خاک به سمت دره سرازیر شده بود. ما هم به سمت رودخانه سرازیر شدیم و در کنار آب کمی استراحت کردیم تا گله از رودخانه عبور کند و همنوردان به علت وجود سگهای گله نترسند. وقتی کمی پایین تر رفتیم سگهای گله پایین در کنار ما پارس میکردند ولی یکی از چوپانها که سوار الاغی بود آنها را کنترل میکرد. معلوم بود که مرد فهیمی است. از کنار رودخانه به سمت خودروها حرکت کردیم.
ساعت ۱۸:۰۰ وقتی به محل خودروها رسیدیم آقای محمد آروند با رویی گشاده به استقبال ما آمد تا صعود را تبریک بگوید. تشکر مخصوص از آقای آروند که با دعوت به یک چای داغ در دل طبیعت زیبا خستگی را از تنمان زدود.
بعد از کمی استراحت به سمت آبگرم قِینَرجَه به را افتادیم. شب را در آبگرم قینرجه به خوبی سپری کردیم و صبح، بعد از یک آب تنی دیگر در آب گرم به سمت کوه زندان سلیمان (زندان دیو) حرکت کردیم و بعد از آن به سمت آتشکده آذرگشنسب که به تخت سلیمان معروف هست رفتیم، به راستی که چه جای زیبا و سحرآمیز هست. پس از بازدید از آن مجموعه به سمت کرج به راه افتادیم و ساعت ۱۸.۰۰ به کرج رسیدیم و یکی از زیباترین صعودها را رقم زدیم.
به امید صعودی دیگر
همنوردان:
استاد مهرعلی پیشرویان، هستی خلج، محمد اروند، مهدی صوفی، بهرام نظرخانلو، حسین زراعتی، معصومه زراعتی، محسن جمالی، صبا دودانگه، سایه ذالفقاری و محمد یاسینی
تهیه گزارش: حسین زراعتی
لوازم مورد نیاز
کوله پشتی
کفش کوهنوردی
آب
باتوم